در اخبار ویژه نامه ای نشان دادند در مورد آقای حجت الاسلامی که به خاطر نجات ناموس مسلمین در تهران مورد ضرب و شتم مزاحمین واقع شده و چشمهایش در معرض نابودی قرار گرفته .و همچنین گفتند که ضاربین را دستگیر کرده اند .

حالا من هرچی خواستم هیچی نگم نشد.

از یک طرف افسوس و خشم از این که در ایران من که حالا غیر از مسلمانی (که میبینم تو تهران خیلی ها الان حتی ادعایش را هم ندارند که به ایشان کاری نداریم )یک زمانی داعیه غیرت و مردانگی و مشتی گری را خیلی ها داشتند (مخصوصا تو تهران)و لوطی ها و پهلوانها پناهگاه ضعیفان بودند چه شده چنین میشود؟؟؟؟

از طرف دیگر اعصابم از این خرد است که حالا اتفاقی هم که می افتد و عاملین را هم که دستگیر بکنند مگر چه اتفاقی برای مجرمین می افتد ؟؟؟؟

حالا من چه کاره ام که بگویم زمانی که بسیج میامد و امر به معروف را بر عهده میگرفت و تو همین تهرون تو محله نارمک نزدیک مسجد جامع نارمک !!!!!!که جوان بسیجی را به جرم امر به معروف کشتند و من روز قصاص قاتلش را فراموش نمیکنم که قاتل تا پای دار که آمد پدر آن بسیجی از خون پسر جوانش گذشت و من آن قدر گریستم و هنوزهر زمان که به خاطر می آورم نمیتوانم آرام بگیرم به جای آن که دانش مندان وصاحبان قلم و متفکری بیایند یک فکری بکنند که از این وقایع تکرار نشود بسیج را کوبیدند و گفتند به دختر ها و پسر های ما که می گویید بالای چشمتان ابرو است به احساسات ظریفشان آسیب میزنید .بروید با ساز و دهل و روشهای بسیار ملاطفت آمیز فرهنگ سازی کنید .

از طرفی حتما شنیده اید که حق بامشتری است !!!!!

تو نظام حقوق بشر !!!و در پی آن تو نظام دادگاههای ایران اسلامی!!!!ودادگستری از آن جا که ظاهرا مشتری های اصلی ایشان را مجرمین تشکیل میدهند حق با ایشان به نظر میرسد.

مثلا وقتی اسید میپاشند توصورتت نباید توقعت خیلی باشه بگی مثلا قصاص با اسید !!تازه وقتی سریالی یک عده ای از زنان را میربایند تو دادگاه نباید به مجرم محترم اهانتی بشود والا از طرف منشی دادگاه موضوع بررسی میگرد . تازه خیلی هم خوب است . چون هنوز به اون جا نرسیده که مثل شهیده حجاب تو دادگاه با چاقو مدعی را تکه تکه کنند و این خودش جای بسی خوش وقتی است.

خلاصه .....چه بگویم که ناگفتنم بهتر است!!!

ولش کن خونتو کثیف نکن!!!!!