ترنم یاس | ||
پا تو که میون صحن جامع میگذاری انبوه جمعیتی که گروه گروه و تک تک برای عرض ارادت و عزاداری از راه دور و نزدیک و عده ای با پای پیاده اومده اند رو میبینی . هرکدوم مشغول کاری . بعضی سینه میزنند . بعضی گریه میکنند. عده ای زیارت نامه میخونند. بعضی دیشب رو تا صبح تو حرم ایستاده اند. وحتما تا صبح چند مورد بیمار شفا داده شده رو دیده اند. من تو این چند سالی که مشهدم و هر وقت مانند این شبها در حرم بودم نبوده که نباشد بیمارانی که شفا یافته اند.و حاجتمندانی که حاجت گرفته اند.کار ندارم. از حرم که میای بیرون هنوز از در فاصله ای نگرفته ای که میبینی زائرای آقا چادراشونو جمع میکنند و تو کیفشون میگذارند . انگار مثل مسیحیا که وقتی میرند کلیسا باید روسری سرشون کنند .گویی تنها نامحرمشون خداست و این جا هم گویی فقط امام رضا نامحرمه . حالا کار ندارم که اگه تذکر خدام حرم نباشد بعید نیست حرمت آقا را هم نخواهند نگه دارند. میریم تاکسی سوار بشیم. قدیم ترها بعضی رانندگان تاکسی ها ویا شخصی ها در همچین روزهایی صلواتی کار میکردند . و میگفتند در آمد تو همچین روزهایی شگون ندارد . نذر داشتند که برای زائران آقا خدمت کنند تا نامشون جزو خدام آقا ثبت بشه . ولی حالا یا تعدادشون خیلی کم شده . یا جمعیت خیلی زیاد شده که به چشم نمیان. بقیه ماشین ها هم فقط دربستی تو مسیر های دور میرند و مسیرهای نزدیک رو حتی دربست هم نمیبرند چرا که کرایه اش کم تر میشود.خلاصه یکی به ما رحمش اومد تا مقداری از مسیر مارو برسونه.شروع کرد به دردو دل کردن که این روزها ما از نون خوردن می افتیم از بس که شلوغ میشه و راهها رو میبندند. نمیشه کاسبی کرد. با تعجب گفتم ما مشهدیها که هر چی داریم ا زصدقه سر آقا و زائراش داریم . منکه بعید میدونم تو این روزها کاسبی شما کم تر بشه . شروع کرد که نه گرونیه و اصطهلاک ماشین چنین و چنانه و خلاصه حوصله حرف زیادی نداشتم . هیچی نگفتم تا نوارش که تموم شه خودش خاموش بشه. رفتیم هیئت تا با عزاداران کمی عزاداری کنیم و مرهمی رو زخمها مون بذاریم .آقا مطلبی گفت که خیلی به دل نشست . با واسطه از یکی از علما نقل میکرد که در موقعیتی که در قم مقابل حرم حضرت معصومه به آقای سیدی که از حرم بیرون می آمده ظرفی آب تعارف میکند و از ایشان میخواهند که برای ظهور امام زمان دعا کنند.آقا میفرماید اگر شیعیان به اندازه آبی که موقع تشنگی میطلبد مارا میطلبیدند و برا ی ظهور دعا میکردند فرج میرسید. آقا هم دلش پر است از دست ما شیعه ها هنوز در حق خودمان آن قدر که اهل باطل بر باطلشان پایبندند استوار نیستیم. گوییی همه منتظرند یکی دیگه بیاد دنیا رو راست وریس کنه و در کنارش یک خونه وماشین وزن وبچه ترگل و ورگل هم به ما بده و مریض هم نشیم و امام رضا هم باشه برا هر وقت که مریض شدیم و دکترا بلد نبودندخوبمون کنند به عنوان متخصص امراض لاعلاج با هزینه یک شب گریه . تازه اگه شفا نداد با طلبکاری بگیم دیگه حرمت که نمیایم بماند نماز هم برا خدا نمیخونیم دو قورت ونیم دیگه اش هم باشه طلب بابامون . به به بنازم ارادتها رو قبول نداری؟ من با چشمهای خودم هر روز یک جورشو میبینم. شنیده بودم که آقا هر روز صبح و عصر بر مصیبتهای مولا گریه میکنند. قبلا تعجب میکردم . اما میبینم تعجبی نیست . ماکه آدمی نیستیم روزی که بر مصیبتهای این ملت گریه نکنیم نیست . روزی که صد تا دویست تا بی گناه رو به جرم بی گناهی قتل عام نکنند ، نیست . روزی که بی گناهی با وسوسه ای فریب نخورد تا آلوده و سر فکنده نشود نیست.گاهی گویا هیچ روزنه امیدی نیست . تاریک آقا غریب است میان سیل انبوه زائران و شیعیان شیعیانی که گریستن را یاد گرفته اند و تازه همین را هم درست نمیدانند ویا نمیخواهند بدانند. به درد دیگر نمیدانم میخورند یا نه؟ اگر میخوردند حتما دنیا اینقدر لازم بود منتظر بماند. عجبا لحلم الله!
[ شنبه 91/10/23 ] [ 11:9 صبح ] [ ترنم یاس ]
[ نظرات () ]
آیا به نظر خودتان جزو افراد شاد هستید یا فکر میکنید که مسئولیتهای سنگین زندگی اجازه شادبودن را به شما نمیدهد؟ بهتر است که به جای فکرکردن به جواب این سوال آزمون زیر را انجام بدهید تا متوجه بشوید که سطح شادیتان چقدر است... شما میتوانید برای هر سوال، 6 نوع پاسخ متفاوت داشته باشید و در نهایت با جمعکردن امتیازهایی که کسب کردهاید جواب آزمون را در مورد خودتان تفسیر کنید: منبع: success quiz [ چهارشنبه 91/10/6 ] [ 11:20 عصر ] [ ترنم یاس ]
[ نظرات () ]
جملههای عـالی از انـسانهای عـادی
[ چهارشنبه 91/10/6 ] [ 9:25 عصر ] [ ترنم یاس ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |