ترنم یاس | ||
موضوعی است که مدتی ذهن منو مشغول کرده .گفتم بگم شما هم بیکار نباشید وذهنتون مشغول بشه . در یکی از جلسات مشاوره و ارتقای سطح علمی بودیم که استاد روانشناسی در ادامه سخنرانی اش در مورد تربیت فرزند و غیره گفت در اروپا ثابت شده که باید نوزادان از سه ماهگی به اتاق خودشان بروند . مادر هر دو ساعت برای شیردادن بیاید و به بچه سر بزند و یا اگر بچه گریه کرد بروند و به او سر بزنند و بعد او را در تخت بگذارند و بخوابانند و این روش بهترین شیوه برای سلامت روانی کودکان میباشد. خوب ما هم رفتیم تو فکر....... تا جایی که میدانم در اسلام تاکید فراوان شده که پدر و مادر زمانی که کودک ویا حتی نوزادی در مکانی هست بسیار رعایت کنند. که اهمیت آن بر کسی پوشیده نیست . اما این جا یک مشکلی هست؟ میگی چرا تو اروپا که بچه هاشونو از سه ماهگی می اندازند تو یک اتاق باز هم بچه هاشون دچار مشکلات پیچیده روانی میشند ؟ تا حدی که اسلحه برمیدارند و کل کلاسشونو به رگبار می بندند؟ و وقتی هم که به یک پست و مقامی میرسند تبدیل به یک خونخوار و خون آشام میشند و اثری از عاطفه و محبت بینشون نمیشه دید؟ البته رفتار های غیر انسانی توی مشرق هم کم نیست . و آدمهای گرگ صفت رو میشه همه جایی دید. اما توی زندگیهای سنتی و قدیمی و اصیل مردم بسیار خوش قلب تر و مهربان تر دیده میشدند.وبسیار با حیا و غیرتمند بودند. ولی تاجایی که من شنیده ام در قدیم این قدر امکانات نبود که برای بچه ها اتاق جداگانه ای در نظر بگیرندو حتی در زمستان همه دور یک کرسی زندگی میکردند .!!! یک مسئله دیگر هم هست.... من دو فرزند کوچک دارم .هر دوی آنها تا سه سالگی این نیاز را داشتند که در کنار من به خواب بروند ..و حتی از دو سه ماهگی وقتی که در خواب بودند و من میخواستم به کارهایم برسم برای این که بیدار نشوند کافی بود روسری ام را کنارشان بگذارم تا بوی من را حس کنند و راحت بخوابند و جالب این بود که بزرگتر ها همیشه این توصیه را به من میکردند که برای این که بچه خوب بخوابد این کاررا انجام دهم.. و جالب تر این بود که در خواب زمانی که میغلتیدند همیشه به طرف روسری من بر میگشتند . حالا این سوال من است : درست در زمانی که نوزاد نیاز دارد تا حضور مادر را حس و بلکه لمس کند . آیا این توصیه درست است که کودک را به اتاق خودش ببریم تا عادت کند به سکوت و تنهایی اتاقش؟ و هر وقت دچار وحشت شد برویم ساکتش کنیم؟ بهتر نیست که توصیه کنیم به والدین که در کنار فرزندشان باشند و زمانی که مطمئن شدند که آرمیده برای مدت کوتاهی او را تنها گذاشته و بعد از رسیدگی به امور خود سریع تر به نزد کودک باز کردند؟ و یا برای مراقبت از کسی کمک بگیرند تا کمی نزد کودک بماند ؟ البته این مشکل از زمانی ایجاد شده که ما را وادار کردند بپذیریم داشتن چند تا بچه خیلی کار وحشتناکیه!! قدیمها چون چند تا بچه در خانه بود وقتی والدین نبودند بچه های بزرگتر از کوچکتر ها حمایت میکردند و احساس وحشت از تنهایی معنی نداشت . اما حالا که در هر قفسی که بنام آپارتمان میشناسیم جای حضور بیش از یک بچه نیست .این توصیه به عقل من که جور در نمی آید . مخصوصا در مورد پسر بچه ها که هر ترسی ممکن است به لکنت زبان منجر شود و یا رشد زبان را چند ماهی به تاخیر بیاندازد . البته دختر بچه ها هم نباید بترسند و این خطر برای ایشان هم هست اما پسر ها ضعیف تر و شکننده تر عمل میکنند. و مورد دیگر این که مدتی است کلا به توصیه های بهداشتی و پزشکی و روانشناسی دیکته شده با نظر تردید نگاه میکنم . به نظرم یک کاسه ای زیر نیم کاسه است و دوستان هم با خوشبینی ذاتی ایرانیشون همه حرفها رو قبول میکنند . من که معتقدم نباید با هر سازی برقصیم!نه؟؟؟
[ سه شنبه 91/4/20 ] [ 5:59 عصر ] [ ترنم یاس ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |